شب که به نیمه میرسه حدود ساعت 2 و 3 ،
یه کاروان هست که فقط بعضیا ازش میتونن باخبر بشن
این کاروان سه تا عضو داره یکیشون ساکسیفون میزنه ، یکیشون تار میزنه و یکیشون شنونده و آهنگسازه
البته بگم که اسم سازهاشون دقیقا اینا نیستن توی دنیای ما اینطوری ترجمه میشن
وسیله نقلیه این کاروان ترکیب چنگ و صندلی عه، تا زمانی که این گروه دارن آهنگ مینوازن اون صندلی ها هم حرکت میکنن
میدونی متن آهنگ هاشون و ترانه هاشون از کجا میاد؟
اصلا چرا فقط توی نیمه شب اونها رو میشه دید؟
به خاطر اینکه این کاروان همیشه نیمه ی شب که میشه وقتی همه خوابن به جز یه عده ای میره سراغ اون یه عده ، کسایی که درد دلی دارن که تا نیمه ی شب بیدارشون نگه داشته این کاروان میره برای کمک به اونها درد دل اونها رو میشنوه ، و باهاش یه آهنگ میسازن ، این آهنگ میشه سوخت راهشون برای ادامه ی مقصد بعدی
هیچ کجا توقف نداره این کاروان
این کاروان بلده غم انگیز ترین درد و دل ها و ناامیدی ها رو تبدیل کنه به زیباترین ترانه ها تا خود اون فرد هم بشنوه و بدونه حتی این غم هاش و نا امیدی هاش و ناراحتی هاش هم زیباست
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.